بالاخره بعد چندروز تنها اومدم حرم؛از حرم تا موکب تقریبا میشه گفت خیلی راهه.مستقیم بعد اینکه رسیدم رفتم حرم امام حسین ع ،حدود نیم ساعتی میشه گفت نشستم و بعدش بلند شدم که برم، باید زود میرفتم چون داداشم تو موکب منتظرم بود،از شبهای قبل یه راه میانبر پیدا کرده بود زیر زمین حرم که دیگه به شلوغی نخورم تو حرم و سریع برسم.داشتم فکر میکردم که از اونجا برم که با خودم گفتم ولش کن بزار از تو حرم برم هم کیفیش بیشتره هم ثوابش.از تو حرم که داشتم میرفتم تو حال و هوای خودم نبودم و همینجور داشتم دیوار و سقف حرم و نگاه میکردم و فکر میکردم که یکهو رفتم سمت راست.
-خوشتیپ!
-جااااااان!؟؟
-میگم خوبی حالت خوبس؟!
-ممنونم شما؟
-بِچِه کجای؟
-من مال قم هستم!
-مگه قمم خوشتیپ داره!
همینجور میگفتیم و از درب حرم میرفتیم بیرون.
-خووب کجا هستین شما؟چندروزه اینجایین؟
-یه ۶،۷ روزی هست اینجاییم با موکب هستیم ما
-عه پس جا دارین!
-بله جا داریم؛شما چندروزه اینجایین؟؟
-منم۵،۶ روزی هست اینجام تو حرم میخوابم؟
-واقعا تو حرم میحوابین؟سخت نیست؟
-آره؛نه دیگه یه چندسالی هست میام جامم همینجاست عادت کردم.
-پس بیاید بریم موکب ما!
-کجاست موکبتون؟نزدیکه؟چجوره جا خواب و غذا و . داره؟

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پارس ادب شاهین شهر چت book سبوسيب سلامت کشتیرانی رابین مارین BARTAR Cooking راستین ... پای علم یوسف زهرا هستیم مجله تفریحی خبری سرگرمی فال روز 24